ال ای ال ای ، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره
یکی شدن مامان و بابایکی شدن مامان و بابا، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

Elay عزیز دلم

تابستان1393/3/22

سلام مامانی قربونت برم روز پنجشنبه بابایی از سر کار اومد و ما هم که خیلی حوصلمون سر رفته بود با هم رفتیم تا کمی بگردیم اول رفتیم رستوران ovaکه فقط غذاهای ترکیه رو داشت ما هم کاشارلی پیده و چی کوفته را زدیم تو رگ خیلی خوشمزه بود تو هم خوشت اومده بود تو رستوران برات یه تاب اوردن که مثل تاب خودت بود تا باهاش سرگرم بشی ولی نشدی میخواستی تو بغلم باشی اما نمیذاشتی منم غذا بخورم برا همین دادمت به بابایی تو بغل بابایی کم ورجه ورجه میکنی یه مرده اومد تاب رو ببره ولی تو یه دادی زدی که مرده همون جوری که اومده بود برگشت  بلاخره غذا رو خوردیم و بعد رفتیم پارک و اونجا نمیدوستی کجا رو نگاه کن...
25 خرداد 1393

شیطونکم

سلام عزیزم خوبی مامانی فدات شم این روزها دیگه خیلی شیطون شدی مامانی رو دیگه ول نمیکنی هر جا میرم دنبالمی چسبیدی به مامان خونه که کلا در خدمت شماست وسایلای شکستنی رو جمع کردیم میدونی درست کردم واسه خانومیم که راحت بگرده شیرین زبون شدی وقتی جایی گیر میکنی یا چیزی رو میخوایی ماما ماما صدا میکنی و وقتی بابایی از سر کار میاد بابا بابا صدا میکنی بابا فرهاد رو هم به اسم صدا میکنی(فداااات)دایی رو هم صدا میکنی هی بیرون رو نشون میدی که بریم بیرون عاشق کفشی تا یه کفشی رو میبینی باید پات کنی اونم کفشای از خودت بزرگتر تا ول کنی و وقتی میخوایم بریم بیرون اول باید کفشاتو بپوشی بابا فرهاد برات عینک گرفته وقتی اونو میزنی به چشمت ...
20 خرداد 1393

تعطیلات

سلام جیگر مامان این سه روز تعطیلی رو همش باغچه بودیم و اونجا رو تمیز میکردیم  در واقع داشتیم خونه تکونی میکردیم تو هم کمک میکردی مخصو صا تو فرش شستن یعنی اب بازی اولش اب کمی سرد بود     بعدش دیگه کیف کردی         ...
17 خرداد 1393

بخند

شادی را هدیه کن حتی به کسانی که ان را از تو گرفتند عشق بورز به انهایی که دلت را شکستند   دعا کن برای انهایی که نفرینت کردند   و بخند که خدا همیشه ان بالا با توست     ...
8 خرداد 1393
1